فهرست عناوین این مطلب
مقدمه
تعریف خلاقیت و سه سطح آن
دو مثال برای درک بهتر خلاقیت
افراد خلاق چه ویژگیهایی دارند
فعالیتهای منتهی به خلاقیت
دو نظریه روانشناختی مهم در رابطه با خلاقیت
نتیجهگیری

مقدمه
در مسیر رشد و تحول شخصی و شناخت فرد از خودش با توجه به ابعاد مختلف وجود انسان و چیره شدن بر تمامی این بعدها و شناخت آنها به مقوله بسیار مهمی میرسیم که برنامه رشد فردی را به شکلی موفقیتآمیز تدوین میکند، به همین دلیل آکادمی اوج در تلاش است تا در این مسیر پرچالش اما ارزشمند درراه رشد و تحول شما، همراهتان باشد.
در این مقاله سعی بر این است که شمارا با یکی از اساسیترین و مهمترین ابعاد انسان یعنی خلاقیت، بیشتر آشنا کنیم و بدانیم خلاقیت چیست و چه تأثیری در رشد شخصی افراد جامعه دارد.
ذهن انسان ذاتاً در حال سازندگی هست، ایدئالترین حالت این است که فرد جریان زندگیاش را به سمت خلاقیت بکشاند و اگر این اتفاق حاصل نشود، آنگاه ذهن بهطور ناگهانی مشغول تخریب میشود؛ به همین دلیل کسی که خودش را خلاق نسازد، جهت زندگیاش بهسوی تخریب علیه خودش تغییر میکند.
اگر بر این باور برسیم که همهچیز از درون انسان برمیخیزد، میتوانیم مسیر رسیدن به کمال را برای خودمان هموارتر کنیم. رودخانۀ زندگی در بیرون است اما سرچشمۀ رودخانه کماکان در درون انسان هست. من هرآن چه هستم در دیگران بازتاب میکنم.
تعریف خلاقیت (creativity)
آفرینندگی، نوآوری و خلق مفهومی جدید است که اکثر افراد جامعه باید از آن برخوردار باشند تا بتوان ارزش، توانایی، قابلیت انسان را بر اساس آن سنجید.
خلاقیت یک مهارت ذهنی است، تولید چیزی که هم اصیل باشد و هم ارزشمند.
تعریفهای متعددی از خلاقیت ارائهشده است که در طول زمان تغییر کردهاند اما بهطورکلی خلاقیت را میتوان:
تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان جامعه، بهکارگیری توانایی ذهنی برای ایجاد یک مفهوم جدید، نوآوری و طی کردن راهی جدید با شیوهای نوین، ارائه فکرها و طرحهای تازه برای تولیدات جدید که ارتباط مستقیمی با قوۀ تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد، تقسیم نمود.
خلاقیت یکی از جنبههای اصلی تفکر یا اندیشیدن است. تفکر بر دو نوع است:
نکته: این نوع تفکر اولین بار توسط شخصی به نام جی پی گیل فورد ارائهشده است.
جوی پال گیل فورد (joy paul Guilford) ۷ مارس ۱۸۹۷ – ۲۶ نوامبر ۱۹۸۷ یک روانشناس مشهور اهل ایالات متحده آمریکا بود.
• تفکر همگرا (Convergent thinking): فرایند دوبارهسازی اطلاعات کسبشده در حافظۀ بلندمدت است.
• تفکر واگرا (Divergent thinking): فرآیند ترکیب و نوآوری اطلاعات کسبشده در حافظۀ بلندمدت است.
خلاقیت نیز یک نگرش است؛ یک طرز برخورد درونی، شیوهای است که فرد به امور مینگرد. همه میتوانند خلاق باشند، کافی است هر کاری را که میخواهید انجام دهند از درون همراه بااحساس لذت و شادی باشد. مشروط به اینکه هرآن چه هست را با عشق ورزیدن به آن انجام دهیم. خلاقیت زمانی صورت میگیرد که شخص عملی را انجام میدهد، عملی که از یک ذهن آرام سرچشمه میگیرد.
سه سطح خلاقیت

در بررسی عمیقتر خلاقیت محققان به سه سطح خلاقیت اشاره دارند: کشف، اختراع و خلق.
کشف: در ردهی پایین خلاقیت قرار دارد. مثل وقتی از راز چیزی سردرآورده و آن را به جامعه موردنظرتان اعلام میکنید.
اختراع: در ردهای بالاتر اختراع قرار دارد. اختراع وقتی اتفاق میافتد که شما چیزی را که تا قبل از شما وجود نداشته به وجود میآورید و به نام شما بهعنوان مخترع ثبت میشود اما همانطور که میدانیم اگر شما آن اختراع را انجام نمیدادید شخص دیگری حتماً به چنین دستاوردی میرسید چون اساس اختراعات نیازهای بشر هست که بدون حضور شما هم آن وسیله یا تکنولوژی اختراع میشد.
خلق: در بالاترین رده قرار دارد و نهایت خلاقیت در آن متجلی است. نکته ظریف و تفاوت آشکار خلق نسبت به دو رده پایینترش یعنی اختراع و کشف این است که خالق اثر یکتاست و هرگز فرد دیگری نمیتوانست و نمیتواند اثری دقیقاً با همین کیفیت و ویژگیها خلق کند.
یک شخص خلاق چنان احساس رضایت خاطری از وجودش دارد که هیچگونه به شهرت و جاهطلبی نمیاندیشد، زیرا زمانی که خلاقیت خود را شکوفا کند متوجه میشود همانی است که دلش میخواست باشد و این احساس رضایتمندی از خودش برایش کفایت میکند.
هنگامیکه پذیرا باشی، خلاق میشوی و آنقدر انعطافپذیر خواهی شد که هرآن چه تصورش را کنی، اتفاق خواهد افتاد. آنگاه تجسم تو به واقعیت تو بدل خواهد شد.
خلاقیت به تو این امکان را میدهد که در زندگی بهصورت فعالانه شرکت کنی و آن زمان است که میتوانی معنای زندگی کردن را دریابی؛ زیرا تا وارد گود نشوی و دل را به دریا نزنی و فعالیتی را آغاز نکنی، خلاقیت تو شکوفا نمیشود.
معنای زندگی را آن رازمانی احساس میکنی که وارد عمل شوی. اگر نتوانی هیچ معنایی در زندگی پیدا کنی باید منفعلانه منتظر باشی که معنا به سراغت بیاید و آن هرگز نخواهد آمد. انسان خلاق، فعال است و خلاقیت آن زمانی وارد عرصۀ زندگی و جامعه میشود که عملی گردد.
زندگی بهخودیخود معنا ندارد، زندگی فرصتی است برای خلق معنی، معنی را باید آفرید و تنها راه آن، خلق آن است.
امروزه مردم بیشازپیش نیازمند آموزشهایی در حیطۀ خلاقیت هستند که با خلق افکار نو، جامعه را بهسوی رشد و نوآوری پیش ببرند و درنهایت سبب شود تاجریانی از تجربیات نوین در سراسر اجتماع جاری شود. برای این کار باید برای افراد، بستری فراهم گردد تا بتوانند ایدههای خود را راحتتر عملی سازند و موانع پیش روی خود را آسانتر کنار بزنند، زیرا بهتنهایی و بدون حمایت، این کار مقدور نیست.
افلاطون، یکی از نخستین فیلسوفانی به شمار میرود که مفصل به جزییات دربارۀ ایدهها پرداخته است. ایده یک نوع تلنگر ذهنی، درون افکار شخص هست که با مطرح نمودن آن، موضوعیت خود را پیدا میکند. بهبیاندیگر انگاره ایست که تداعی ذهنی را بهصورت یک طرح بیان میکند.
ایده یک نوع اندیشه، فکر و عقیده است که رسیدن به آرمان و موفقیت را به همراه دارد. تمدن انسانی وزندگی بدون خلاقیت امکانپذیر نیست.
چند مثال برای درک بهتر خلاقیت

داستان مرد و الاغش
گفته میشود در روستایی مردی با الاغش در حال عبور از راهی بود که یکمرتبه الاغ از حرکت ایستاد و هر چه صاحبش تلاش کرد از جایش تکان نخورد اهالی روستا و رهگذران به کمک مرد آمدند تا راهی برای به حرکت درآوردن الاغ پیدا کنند. هر کس پیشنهادی داد و هر چه سعی کردند هیچ حاصلی نداشت تا اینکه غریبهای به جمع نزدیک شد نگاهی به الاغ انداخت و دور و برش را وارسی کرد و دید جلوی پای الاغ مقداری آب براثر بارندگی جمع شده است سپس به با چوبی که در دست داشت آب را به هم زد و به مرد گفت حالا حرکت کن و در کمال تعجب الاغ به راهش ادامه داد. وقتی راز این حرکت را از او پرسیدند گفت الاغ عکس خودش را در آب میدید و حاضر نبود روی خودش پا بگذارد آب را که به هم زدم مشکل حل شد.

داستان مشکل ناسا بابت نوشتن در فضا
زمانی که ناسا فضانوردان را به فضا اعزام میکرد آنها با مشکل نوشتن در فضا روبرو شدند چون به دلیل نبود جاذبه مرکب خودکار روی کاغذ نمینشست. به همین منظور آنها برای حل مشکل دست به دامان متخصصین شدند و طبق گزارشها و اخبار یک دهه طول کشید و میلیونها دلار هزینه شد تا خودکاری ساخته شود که در فضا بنویسد. در آنسوی جهان روسها هم با چنین مشکلی روبرو شدند و برای حل آن با خود به فضا مداد بردند.
درواقع در دو کشور آمریکا و شوروی سابق از دو دیدگاه و روش مختلف برای حل این مسئله استفاده کردند:
در آمریکا تمرکز روی راهحل (نوشتن در فضا با خودکار) بود. میخواستند خودکاری اختراع کنند که در شرایط بدون جاذبه بنویسد. ولی در شوروی تمرکز اصلی روی مشکل (نوشتن در فضا) بود و مهم نبود که این وسیله از جنس خودکار باشد، مداد باشد و یا حتی زغال باشد. مهم رفع مشکل و رسیدن به هدف، یعنی نوشتن در فضا بود.
افراد خلاق چه ویژگیهایی دارند

- سلامت روان و فکر
- انعطافپذیری
- ابتکار و نوآوری
- تمرکز بالابر نیروی ذهنی
- انجام کارهای جدید و استمرار در آنها
- آرامش فکر و مثبت اندیشی
فعالیتهای منتهی به خلاقیت
برخی از فعالیتها به ما کمک میکنند تا مسیر خلاق شدن را سریعتر طی کنیم. ازجمله اینکارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- شخم زدن کارهای یکنواخت، یعنی اگر دقیقتر نگاه کنیم شاید بینش در کارهای یکنواخت اتفاق بیفتد.
- دزدیدن ایده ها، یعنی ایده خودمان را پنهان نگهداریم و به روش خودمان تقویتشان کنیم.
- یک مسئله را پیداکرده که نصف آن حلنشده باشد و سعی کنیم نصف دیگر آن را حل کنیم.
- بهصورت تصویری فکر کنیم، یعنی قبل از بیان کردن دوباره آنها در ذهن مان ایجاد کنیم.
- تجربه، یعنی از تجربیات شکست استفاده کنیم برای ساخت محصولات موفق.
- جرئت این را داشته باشیم که در مسائل شیرجه بزنیم و ایدههای خطرناک را امتحان کنیم.
دو نظریه روانشناختی مهم درباره خلاقیت
• تئوری تکاملی خلاقیت ( Honing theory)
لیان گبورا این تئوری را اینگونه بیان کرد: خلاقیت در اصل پرورش یا بازآفرینی جهانبینی شخصی است. تأکید بر بازسازی شناخت درونی و جهانبینی در فرآیند خلاقیت.
• تئوری پرورش (Incubation)
افراد خلاق به مطالعه و تحلیل میپردازند اما یاد گرفتهاند به چیزهایی که دیگران بیاعتنا هستند توجه نمایند, آنها به اثبات و قضاوت میپردازند اما از پیشداوری اجتناب کرده به مسائل غیرعادی میپردازند. لذا تئوری برخاسته از نظریه والاس، خلاقیت را یک پدیده نیمه هوشیار میداند که تفکر خلاق و تحلیلی مکمل آن هستند.
نتیجهگیری:
با توجه به پیشرفت روزافزون تکنولوژی، ضرورت دارد تا بستری مناسبتر برای رشد و ایده پردازی افراد جامعه فراهم شود تا بتوانند علیرغم موانعی که با آن روبهرو هستند به خلاقیت خود بیفزایند و نوآوریهای جدیدی را برای جامعه به ارمغان بیاورند.
اکنونکه از ویژگیها و برتریهای افراد خلاق در جامعه آگاه شدیم، میکوشیم تا هرروز شاهد رشد افراد خلاق در جامعه باشیم. باوجود گسترش خلاقیت در همۀ عرصههای زندگی، شاهد رونق و بهبود شرایط افراد جامعه در کشورمان خواهیم شد. کافی است هر شخص با توجه به رشد و تحول شخصیای که در زندگیاش پیشگرفته است به این مرحله از زندگیاش برسد که همهچیز به خودمان بستگی دارد و در این صورت میتوانیم جامعۀ بشری بهتری را برای یکدیگر بسازیم تا در کنار هم با آرامش بیشتر زندگی کنیم.
به امید موفقیت و رشد روزافزون
منبع: تحریریه آکادمی اوج
نویسنده: سرکار خانم معصومه فتاح پسند، محقق / نویسنده / کارشناس ارشد روانشناسی و عضو تحریریه آکادمی اوج